گلاله.....

عشق ناکام

گلاله.....

عشق ناکام

خدا حافظی

روزی صدبار با هم خداحافظی کردیم اما افسوس معنای خداحافظی را زمانی فهمیدم که تو را به خدا سپردم


 

 

یارب تو او را همچو من بر غم گرفتارش مکن

در شهر غربت ای خدا هرگز تو ازارش مکن

هر چند او از رفتنش چشمان من گریان نمود

لیک ای خدای مهربان از غصه پر بارش مکن 

 

 

 

میرسد روزی که بی من لحظه ها را سرکنی

میرسد روزی که مرگ عشق را باور کنی

میرسد روزی که شبها در کنار عکس من

نامه های کهنه ام را مو به مو ازبر کنی   

 

و بی تو لحظه ای حتی دلم طاقت نمیارد / و باران ناامیدی بر سرم یکریز میبارد


چگونه بگذرم از عشق، از دلبستگی هایم؟ / چگونه میروی با اینکه میدانی چه تنهایم


  

 

همیشه از همان ابتدای آشناییمان در هراس چنین روزی بودم و کابوس دوری را میدیدم، اکنون شد آنچه نباید میشد، خداحافظ دلیل بودنم خداحافظ


 

 

 

جمعه

کسی در باد می خواند تو را تا اوج می خواهم 

 

برای ناز چشمانت چه بی صبرانه می مانم 

 

دلم تنگ است و بی یادت در این غربت نمی مانم 

 

تو هستی در وجود من تو را هرگز نمی رانم 

  

 

 

ترس از عشق، ترس از زندگی است، آنان که از عشق می گریزند، مردگانی بیش نیستند. ( برتراند راسل) 

 

میدونم یه روز از کنارم میری بهترین روزم تو این چند ساله دیروز جمعه بود